پاره کتیبه ها و کاربرد آنها
کتاب جدیدی با بیش از2500 صفحه با مطالب بسیار ارزنده درمورد دستور زبان سومری چاپ 2006 دانشگاه کالیفرنیا بدست آوردم . که رساله دکترای آقای Paul Delnero بود ، صرفنظر از سبک سیاق و مطالب بسیار با ارزش کار ایشان که از طریق بازیافت کلمات و جملات ناقص خرده لوحه ها ی سومری بدست آورده است ، ایشان آنها را طبقه بندی کرده اند ، و چند ابتکار بی نظیردیگر هم انجام داده ند ، که یکی هم احیاء بیش از هزار جمله جدید سومری است ، یکی دیگر از کار های نامبرده ، تهیه فهرست هائی از تمام جملات کتیبه های کلیه دوره های سومری و شناسنمه کردن آنها بر اساس جایگاه کشف آنها و تهیه زیر مجموعه های مختلفی برای مثال ، براساس مکان یافت کتیبه و دوره نگارش آن ها دسته بندی آنها بصورت موضوعی برای تهیه دستور زبان ، ومانند آن است ، و کار های دیگرایشان هم مثل مقابله دو جمله متفاوت است ، که اغلب در کار سومرشناسان این تفاوت ظاهر نمی شود. با وجود این، قرق را نشکسته اند و پا از دایره کار گذشته بزرگان سومر شناس بیرون ننهاده اند. مثلاً دو پسوند فعل "-ku4-de3" و "-ku4-de3-en" یا “gu3 -de” و “gu3-de-en” که در هر دو مورد ، تفاوت در صامت n انتهائی است ، و در افعال سومری "جمع شخص" را نشان میدهد، برای مثال در دو جمله آخر دو جمله سومری “gu3 -de” و “gu3-de-en” بترتیب مانند معنی وتلفظ بختیاری go-de و go-de-en " گفته است " و " گفته اند" میشود.
موضوع اصلی بحث ما ، کار با اهمیت، زنده کردن جملات کامل یک زبان از پاره لوحه های اغلب تک کلمه ای و حتی تک حرفی در دسترس است . که میتواند، علاوه بر تکمیل آگاهی های باستان شناسی در باز سازی کتیبه هایی که بخش هایی ازآنها تخریب و ناقص شده اند، هم بکاربرده شود . ممکن است ، که مانند کتیبه " بابلی نو" بیستون که بسیار هم بااهمیت است ، و اطلاعات بیشتری هم نسبت به دو زبان دیگر دارد. بازهم استفاده شود. در زیر دو نمونه از کار ایشان وعبارت های بازسازی شده به شماره های 44 و101 دیده میشوند :
44: uruki ma-da ki-gar-gar-ra-mu ha-ma-su8-su8-ge-eš-am3
عبارت بازسازی شده بالا شاید اطلاعات مفیدی در باره شهر شوشتر در دوره بابلی کهن ؟ ارائه کند. ترجمه درست آن بنظر ما " شهر ماد( شوشتر ؟) ، جای گرگر های ما ، همه آنها از اوست " .
گرگر نوعی چرخ چاه است که از بلندی کنار رود خانه ای به همین نام در شوشتر آب شیرین ( زیرا آب تمام چاه های شوشتر شور است ، قابل شرب یا کشاورزی نیست ) مصرفی و کشاورزی شهر شوشتررا درگذشته تامین میکرد. چرخ بوسیله احشامی مثل گاو ، گاو میش و قاطر با مشک و طناب آب را بالا می آورد ، برای راحتی حیوان هنگام کشیدن آب با مشک مسیر رفت حیوان را اغلب با کندن زمین شیب دارمیکردند ، شیب تند و سرازیری کارچها ر پا راجهت کشیدن مشک بسیار بزرگ آب راحت میکرد، ودر برگشت نیز وزن طناب و مشک بالا آمدن حیوان را از تونل زیر زمینی آسان تر مینمود . این گرگر ها نزدیک آبشارهای شوشترهم بودند. در جای دیگری در متون سومری خوانده ام ، که یکی از شاهان سومری کهن پیاده بدیدن آبشارهای شوشتر؟ در حدود 4500 سال پیش رفته است ، و از آنجا تا دریای فارس هم پیاده رفته است . زبان شوشتری مجموعه بی نظیری ازکلمات چندین زبا ن باستانی مانند آشوری ، بابلی نو ، ایلامی و غیره دارد ، وعلاوه برآن، زبان اصلی آنها مشترکات بسیار زیادی با زبان سومری دارد. بطور مثال ، در شعر " مرغ سفید پا کوتا تخمه ونه رقاتا " moqeh safid pa kota tokh-me vana reqata " مرغ سفید پا کوتاه تخم میگذارد ردیف طولانی " صورت های مختلف این کلمه آخر یعنی reqata که یک کلمه اکدی، بابلی نو است ، درکتیبه های داریوش هم دیده میشود. و" دور و دراز" ترجمه شده است. البته این نوع کلمات بسیار زیاد است ، وما را مجال کافی نیست . یا بطورنمونه، نام یک محله شوشتر " بلیتی Boleyti " است ، که احتمالاً نام خدای dPe-el-ti یا dPe-el-ti-ia ایلامی ، اکدی ، هوری ( ص 208 “The Persepolis fortifications” Hollock استحکامات پرسپولیس از هالک ) است .
NI2 uru ma-da ki-gar-gar-ra-mu / ha-ma-su8-su8-ge-esh-am3
NI5 [. . .] / [. . .] ²su8³?-su8-ge? [. . .]
NI6 uruki ma-da [. . .]
NI7 uruki ma-da ki-gar-gar-ra-gu10 ha-ma [. . .] esh
NIII5 [. . .] ha?- ma? [. . .]
NIII6 URUxA ma-da [. . .]
NIII13 uruki ma-da ki-gar-gar-ra-gu10 ha-ma-su8-su8-ge-esh
NIII16 uru ma-da ki [. . .] / ha-ma-x [. . .]
NIII18 [. . .] ki?-gar-gar-ra-gu10 [. . .] / [. . .] x ki [. . .].
NIII19 uruki ma-da [. . .]
Su1 uruki ma-da / [. . .] gar-gar-ra-mu / [. . .] mu-un-shu-si / ge-esh-she3
Ur1 uru ma-da ki-gar-gar [. . .]
Ur3 [. . .] / [. . .] x x ge-esh-am3
X1 uruki [. . .] da ki-gar-gar-ra ha-ma-su8!-su8-ge-esh-²am3³
X2 uruki ma-da ki-gar-gar-ra-gu10 / ha-ma-su8-su8-ge-esh-am3
X3 urea ma-dam ki-gar [. . .] ga2 ha [. . .]
X11 uruki ma-da ki-gar-gar-ra-A [. . .]
در مورد جمله دوم ، اغلب سومر شناسان با صرفنظر کردن از نشانه اغازین A = d و نشانه انتهائی ne عبارت " آنوناکی " بصورت a-nun-na-ke4 " جایگاه خدایان " یا پانتئون خدایان مینامند. بنظر میرسد ، عبارت درست که بدون حذف یا تغییر هیچ نشانه ای در کمانک ها آورده شده است . با گویشهای شمال خلیج فارس ، معنی " ایلو (یا An ) آب و نان همه را( می) نهد ، خدای بلند مرتبه من هستم " . a = آب ، nun ؟ نان ( سومر شناسان آنرا صفت و "عالی" ترجمه کرده اند، ولی چون اندیشه نگار است ، و به گفته پوبل ، مصّوت اندیشه نگار ها مبهم است ، شاید بتوان آنرا نان ترجمه کرد ، در غیر اینصورت ،با استناد به گفته سومر شناسان ) جمله " ایلو آب عالی ( شیرین ) همه را( می) نهد ، من خدای بلند مرتبه هستم ." میباشد . کلمه lil درگویش شوشتری یکی از معانی آن "همه" است ، An "خدا ، ایلو، ایلی" mah در تلفظ سومر شناسا ن " ماخ " بمعنی "بلند ، در اوج ، در ارتفاع " همین ماه آسمانی است ، و چون زبانهای سومری بختیاری صدای " خ و ح " ندارد. پس به احتمال بسیار صدای " ه " درست است . وجه فعل انتهای جمله بصورت bim=bi-em نیز در اغلب گویش های لری و شمال خلیج فارس معنی " هستم " را دارد.
به این نیمه شعر بختیاری توجه نمائید:sho deraz o mah boland del ni-gre ja " شو دراز و مه بلند دل نیگره جا" ترجمه به فارسی معیار :" شب دراز و ماه در ارتفاع دل آرام نمی گیرد" .
101: da-nun-na-ke4-ne dingir-mah-bi-im = (An a-nun-na lil2-ne An mah-bim)
NI1 da-nun-na-ke4-ne dingir-mah-bi
NI2 da-nun-na-ke4-ne dingir-mah [. . .]
NI3 da-nun-na-ke4-ne dingir-mah [. . .]
NI6 da-nun-na-ke4-ne dingir-mah [. . .]
NIII7 [. . .] ne dingir-mah-bi
NIII14 [. . .] mah?-bi-im
NIII15 da-nun-na-ke4-ne dingir-mah-bi-im
NIII16 da-nun-na-ke4-ne dingir-mah-bi [. . .]
NIII17 [. . .] na-ke4-ne dingir-mah-bi-im
NIII30 da-nun-na-ke4-ne dingir [. . .]
NP2 [. . .] dingir-mah-bi-im
Ur1 da-nun-na-ke4-ne dingir-ma-bi-im
Ur4 [. . .] x x [. . .]
X1 da-nun-na-ke4-ne dingir-mah-bi-em
شاد باشید .